- تصنیف ساز (اَ طَءْ)
کارسرای. حراره گوی. وشاح. زاجل. زجال. موشّح. (یادداشت مرحوم دهخدا). سازندۀ سرود و تصنیف. که تصنیف و نواهای موسیقی سازد:
تو شاعر نیستی تصنیف سازی.
ایرج میرزا.
و رجوع به تصنیف شود
تو شاعر نیستی تصنیف سازی.
ایرج میرزا.
و رجوع به تصنیف شود
